چشم های خیس
روشنترين ستاره اين آسمان تار
بر دخمههاي تيره دل، روشني ببار
من زندهام به يُمن نفسهاي گرم تو
اي پيک سبزپوش و مسيحا دم بهار
با تو دلم چو آينه شفاف ميشود
بيتو گرفته است تمام مرا غبار
بر برگ برگ دفتر ما ثبت کردهاند
يک عمر جستجوي تو، يک عمر انتظار
يک شب بيا به حرمت اين چشمهاي خيس
بر ديدگان مانده به راهم قدم گذار
ما ماندهايم در خم اين کوچههاي تنگ
ما را بيا، از اين همه دلواپسي درآر
برگرد روشناي دلانگيز آفتاب
مولاي آب و آينه، مولاي ذوالفقار
بر دخمههاي تيره دل، روشني ببار
من زندهام به يُمن نفسهاي گرم تو
اي پيک سبزپوش و مسيحا دم بهار
با تو دلم چو آينه شفاف ميشود
بيتو گرفته است تمام مرا غبار
بر برگ برگ دفتر ما ثبت کردهاند
يک عمر جستجوي تو، يک عمر انتظار
يک شب بيا به حرمت اين چشمهاي خيس
بر ديدگان مانده به راهم قدم گذار
ما ماندهايم در خم اين کوچههاي تنگ
ما را بيا، از اين همه دلواپسي درآر
برگرد روشناي دلانگيز آفتاب
مولاي آب و آينه، مولاي ذوالفقار
+ نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 13:53 توسط حسان
|